در دين يونان باستان، شماري از مردان و زنان جسمي جاودان داشتند درنتيجه آنها پس از مردن زنده ميشدند. اسكلاپيوس توسط زئوس كشته شد تنها براي اينكه مجدد زنده شده و تبديل به يك خداي بزرگتر شود. آشيل، بعد از كشته شدن، از توده هيزم مخصوص آتش زدن جسد مرده در مراسم تشيع جنازهاش توسط مادر الهي خود تتيس ربوده و به زندگي بازگردانده شد، و زندگي جاودانه در هر دو جهان هستي، دشت اهل بهشت يا جزاير خوبان به ارمغان آمد. مِمنون، كه توسط آشيل كشته شد، به نظر ميرسد به سرنوشتي مشابه دچار شد. آلكميني، كستور، هركول و مليسرت هم ازجمله اشخاصي بودند كه گاهي اوقات در نظر گرفته شده كه به شكل جسماني جاودانه زنده شدهاند. مطابق تاريخ هرودوت، قرن هفتم پيش از ميلاد حكيم آرتيستس از پروكونسوس جزيره مرمر در درياي مرمر كنوني ابتدا مرده پيدا شد بعد از آن كه بدنش در يك اتاق درب بسته ناپديد گشت. پس از آن نه تنها او زنده پيدا شد بلكه جاودانگي هم يافته بود. بسياري ديگر از شخصيتها، مانند تعداد زيادي از كساني كه در جنگهاي تروا و تيبان بودند؛ منلائوس و مشت زن تاريخي كلئومد از آستوپاليا كه معتقدند با جسم خود جاودان شده بودند بي آنكه مرگي را در مرحله اول تجربه كرده باشند. درواقع، در آيين يونان همواره جاودانگي به طور طبيعي شامل يك اتحاد ابدي ميان جسم و روح بودهاست. انگاره فلسفي يك روح جاويدان اختراع بعدي بود كه هرچند با نفوذ اما در دنياي يونان هرگز موفقيتي نداشت. هرچند علاوه بر نارضايتيهاي فلاسفه مختلف نسبت به باورهاي عمومي، در دوره مسيحيت هم شاهد مخالفتهايي در اينباره بودهايم، اما باورمندان سنتي يونان همچنان بر اين اعتقادشان پابرجا ماندند كه بازگشت از مرگ و برخورداري از جسمي ناميرا در مورد افراد خاصي اتفاق افتادهاست
در دين يونان باستان، شماري از مردان و زنان جسمي جاودان داشتند درنتيجه آنها پس از مردن زنده ميشدند. اسكلاپيوس توسط زئوس كشته شد تنها براي اينكه مجدد زنده شده و تبديل به يك خداي بزرگتر شود. آشيل، بعد از كشته شدن، از توده هيزم مخصوص آتش زدن جسد مرده در مراسم تشيع جنازهاش توسط مادر الهي خود تتيس ربوده و به زندگي بازگردانده شد، و زندگي جاودانه در هر دو جهان هستي، دشت اهل بهشت يا جزاير خوبان به ارمغان آمد. مِمنون، كه توسط آشيل كشته شد، به نظر ميرسد به سرنوشتي مشابه دچار شد. آلكميني، كستور، هركول و مليسرت هم ازجمله اشخاصي بودند كه گاهي اوقات در نظر گرفته شده كه به شكل جسماني جاودانه زنده شدهاند. مطابق تاريخ هرودوت، قرن هفتم پيش از ميلاد حكيم آرتيستس از پروكونسوس جزيره مرمر در درياي مرمر كنوني ابتدا مرده پيدا شد بعد از آن كه بدنش در يك اتاق درب بسته ناپديد گشت. پس از آن نه تنها او زنده پيدا شد بلكه جاودانگي هم يافته بود. بسياري ديگر از شخصيتها، مانند تعداد زيادي از كساني كه در جنگهاي تروا و تيبان بودند؛ منلائوس و مشت زن تاريخي كلئومد از آستوپاليا كه معتقدند با جسم خود جاودان شده بودند بي آنكه مرگي را در مرحله اول تجربه كرده باشند. درواقع، در آيين يونان همواره جاودانگي به طور طبيعي شامل يك اتحاد ابدي ميان جسم و روح بودهاست. انگاره فلسفي يك روح جاويدان اختراع بعدي بود كه هرچند با نفوذ اما در دنياي يونان هرگز موفقيتي نداشت. هرچند علاوه بر نارضايتيهاي فلاسفه مختلف نسبت به باورهاي عمومي، در دوره مسيحيت هم شاهد مخالفتهايي در اينباره بودهايم، اما باورمندان سنتي يونان همچنان بر اين اعتقادشان پابرجا ماندند كه بازگشت از مرگ و برخورداري از جسمي ناميرا در مورد افراد خاصي اتفاق افتادهاست