مسيحيت به عنوان يك جنبش مذهبي در قرن نخست يهوديت (در اواخر معبد دوم يهوديت) آغاز شد، و همان عقيده فريسيها دربارهٔ زندگي پس از مرگ و معاد را حفظ كرد. اين باور تنها يكي از اعتقادات پرشمار موجود در معبد دوم يهوديت بود كه در مورد جهان آينده ذكر شده و به خصوص توسط صدوقيها رد شد. با اينحال، باور مصرانه به رستاخيز جسماني بسرعت در درون مسيحيت اوليه غلبه يافت و در تضاد با آموزههاي گنوستي قرار گرفت كه در آن جسم شرير محسوب ميشد. اكثر كليساهاي امروزي مسيحي همچنان به حمايت از اين باور ادامه دادهاند كه يك رستاخيز نهايي و جهاني بعد از اين در راهاست؛ شايد همانطور كه پولس رسول گفت،
او (خدا) روز مشخصي را تعيين كرده، كه در آن به قضاوت جهان ميپردازد.[پانويس ۱۴] و آنجا رستاخيز مردگان اعم از عادلان و بي انصافان رخ خواهد داد.[پانويس ۱۵]
در كتاب مكاشفه نيز اشارات زيادي دربارهٔ روز داوري و زماني كه مردهها زنده ميشوند وجود دارد.در فلسفه افلاطوني و انديشههاي ديگر فلاسفه يونان، گفته ميشود كه در مرگ روح بدن پَست را پشت سر ميگذارد. اين نظر كه رستاخيز عيسي روحاني بود نه جسماني، طرفداراني در ميان برخي معلمان مسيحي نيز پيدا كرد، كساني كه نويسنده كتاب اول يوحنا آنها را دجال و ضد مسيحي ميداند. اعتقادات مشابهي در كليساهاي اوليه شكل گرفت و با گنوستيزم موسوم شد. هر چند بر اساس آنچه كه در انجيل لوقا آمده عيسي مسيح رستاخيز يافته به صراحت ميگويد ،
نگاه كنيد به دستانم و پاهايم، كه من خودم هستم. دست بزنيد و ببينيد، براي يك روح گوشت و استخوان نيست در حالي كه ميبينيد من دارم
مسيحيت به عنوان يك جنبش مذهبي در قرن نخست يهوديت (در اواخر معبد دوم يهوديت) آغاز شد، و همان عقيده فريسيها دربارهٔ زندگي پس از مرگ و معاد را حفظ كرد. اين باور تنها يكي از اعتقادات پرشمار موجود در معبد دوم يهوديت بود كه در مورد جهان آينده ذكر شده و به خصوص توسط صدوقيها رد شد. با اينحال، باور مصرانه به رستاخيز جسماني بسرعت در درون مسيحيت اوليه غلبه يافت و در تضاد با آموزههاي گنوستي قرار گرفت كه در آن جسم شرير محسوب ميشد. اكثر كليساهاي امروزي مسيحي همچنان به حمايت از اين باور ادامه دادهاند كه يك رستاخيز نهايي و جهاني بعد از اين در راهاست؛ شايد همانطور كه پولس رسول گفت،
او (خدا) روز مشخصي را تعيين كرده، كه در آن به قضاوت جهان ميپردازد.[پانويس ۱۴] و آنجا رستاخيز مردگان اعم از عادلان و بي انصافان رخ خواهد داد.[پانويس ۱۵]
در كتاب مكاشفه نيز اشارات زيادي دربارهٔ روز داوري و زماني كه مردهها زنده ميشوند وجود دارد.در فلسفه افلاطوني و انديشههاي ديگر فلاسفه يونان، گفته ميشود كه در مرگ روح بدن پَست را پشت سر ميگذارد. اين نظر كه رستاخيز عيسي روحاني بود نه جسماني، طرفداراني در ميان برخي معلمان مسيحي نيز پيدا كرد، كساني كه نويسنده كتاب اول يوحنا آنها را دجال و ضد مسيحي ميداند. اعتقادات مشابهي در كليساهاي اوليه شكل گرفت و با گنوستيزم موسوم شد. هر چند بر اساس آنچه كه در انجيل لوقا آمده عيسي مسيح رستاخيز يافته به صراحت ميگويد ،
نگاه كنيد به دستانم و پاهايم، كه من خودم هستم. دست بزنيد و ببينيد، براي يك روح گوشت و استخوان نيست در حالي كه ميبينيد من دارم